شکست اسلام آمریکایی در مصر
دور شدن از مسیر اسلام حقیقی و دوستی با دشمنان اسلام، بر خلاف اصول اخوانالمسلمین بود و فراخواندن سفیر مصر از سوریه و تعیین سفیر در سرزمینهای اشغالی از نمونه اقداماتی به شمار میآید که با مواضع این جریان اسلامی در تضاد است. مرسی و اخوان به جای اینکه به ملت خود و جوانان پرشورش اتکا و با این مجموعه کار حکومتداری را آغاز کنند با اعتماد به آمریکا، عربستان و کشورهای خارجی و همان کارهایی که مبارک انجام داد شروع کردند ولی تفاوت این بود که مبارک حداقل از نام اسلام استفاده نمیکرد. در واقع اشتباه استراتژیک مرسی آن بود که تمام ظرفیتهای خود در عرصه سیاست خارجی را در راستای منافع آمریکا و شرکای منطقهای او به ویژه عربستان قرار داد هر چند که در مواقع خطر همین کشورها علیه او گام برداشتند.
در حالی که رهبران جهان واکنش محتاطانهای در قبال تحولات مصر و اقدام ارتش در برکناری دولت مرسی داشتند اما پادشاه عربستان سعودی تنها چند ساعت پس از معرفی رئیس جمهور موقت مصر در پیامی گفت: «ما رهبری شما بر مصر را در این برهه حساس تاریخی تبریک میگوییم» و اینگونه آب سردی ریخت بر پیکر محمد مرسی و اخوانیها که سرنوشت خود را به دلارهای پادشاه عربستان و حمایت های آمریکا گره زده بودند.
با شرایط حاکم بر اوضاع کنونی مصر و کنار زدن مرسی و اخوانالمسلمین، میبایست مسیر را برای تحقق اسلام راستین هموار نمود و اسلامگرایی به معنای حقیقی کلمه به عنوان الگو لحاظ شود؛ همان اسلامی که دکترین سیاست خارجی خود را نفی استکبار و نظام سلطه میداند و برای نیل به این هدف با تمام توان و ظرفیت مردمی خویش پا به عرصه مینهد؛ همان اسلامی که حقوق تمامی ادیان و اقوام بشری را محترم شمرده و به آنها احترام میگذارد و روزگاری امیر ممالک اسلامی،علی ابن ابیطالب(ع)، در انتصاب حاکم مصر به وی توصیه نمود که در برخورد با مردمان مصر مساوات و برابری را رعایت کن چرا که آنها یا برادران دینی تو هستند یا همانند تو انسانند و در جای دیگر به فرمانروای مصر توصیه نمودند که حتی در نگاه کردن به مردم نیز عدالت را در نظر بگیر. آیا به واقع منش رؤسای مدعی اسلام در مصر این بود؟
قطع به یقین آنچه در مصر روی داد شکست اسلام آمریکایی بود و نه اسلام ناب محمدی و در این امر شکی نیست. نکتة حائز اهمیت اینجاست که شکست اسلام سیاسی منجر به برداشتن پرده از ماهیت جریان آلوده به نفاق بود که نام اسلام را یدک میکشید و همان اسلام اموی که دل به حمایت مستکبران خوش کرده بود و نه اسلام علوی. جای تردیدی نمیماند که رسانههای غربی و کشورهای دشمن اسلام و مسلمین با مطرح نمودن عباراتی همچون شکست اسلام سیاسی یا بهار عربی به جای بیداری اسلامی با به چالش کشیدن تفکر حکومت اسلامی درصدد القای مدل حکومتی خود اعم از اسلام همسو با غرب یا لیبرال در کشورهای اسلامی هستند. از این رو با هر رویداد جدیدی به دنبال پیشبرد اهداف ضد اسلامی خود و موج سواری از وضعیت موجود هستند.
باید توجه داشت که دلیل وقوع این شکست فاصله گرفتن از شعار خود اخوان، الاسلام هو الحل، است و بازگشت به این اصل و اجرایی نمودن آن موانع را برطرف میسازد.